loading...
تاپ سريال
بيتا يكدل بازدید : 114 دوشنبه 11 شهریور 1392 نظرات (0)
سلیمان تصمیم می گیره که جنگ را متوقف کنه و به پایتخت برگرده. از طرفی شاه سلطان هم حسابی ترسیده که خرم موضوع توطئه اش را که به دروغ گفته بود سلیمان زخمی شده به سلیمان بگوید. خرم به نزد سلیمان می رود و به او می گوید که به دروغ رستم پاشا خبری اورد که شما در جنگ به شدت زخمی شده اید سلیمان متعجب می شود و رستم پاشا را احضار می کند و رستم هم خبر را تایید می کند. اما خرم نمی گوید که خبر کار شاه سلطان بوده و می گوید گویا مصطفی هم قصد شورش داشته و می خواسته از مانیسا به پایتخت لشکر کشی کند. سلیمان به نزد شاه سلطان می رود و شاه سلطان ترسیده می گوید تقصیر من بوده سرورم. سلیمان می گوید تو چه می گوید چرا خبر شورش مصطفی را به من نگفتی. شاه سلطان متعجب می شود و می گوید مصطفی هرگز چنین قصدی نکرده. بعد به نزد خرم می رود و خرم می رود شاه می فهمد که مصطفی این کار را نکرده اما کم کم شک به خیانت مصطفی می کند و دیدی که این شک جان ابراهیم پاشا را گرفت. خدیجه هم با زن جادوگرش در رابطه است و ان زن جادویی درست می کند و می خواهند خرم را به بیرون قصر بکشند تا او راجادو کنند. خدیجه در باغ مهری ماه را با والی بی در حال صحبت می بیند و به این بهانه می خواهد خرم را از قصر بیرون بکشد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 19
  • بازدید کلی : 541